پیاده‌روی روزانه من

ثبت افکاری که عموماً در پیاده‌روی‌های روزانه، در تلاش برای درک خودم و محیط اطراف به ذهنم می‌رسند.

پیاده‌روی روزانه من

ثبت افکاری که عموماً در پیاده‌روی‌های روزانه، در تلاش برای درک خودم و محیط اطراف به ذهنم می‌رسند.

پیاده‌روی روزانه من

دنیا فرصت کوتاهی است برای کشف کردن...

آخرین نظرات

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نفرین منابع» ثبت شده است

شرکت‌هایی برای سودآوری یا شرکت‌هایی برای مدیریت؟

قبلاً یکبار در مورد نفرین منابع و تاثیرش در رشد اقتصادی و رفاه کشورها در اینجا نوشتم. ایندفعه می‌خوام این تئوری رو از اقتصاد کلان وام بگیرم و در سطح سازمان‌‌ها و حتی شرکت‌های کوچک ازش استفاده کنم.

شرکتی که به منایع دولتی دسترسی داره یا زیرمجموعه یک شرکت بزرگتر و پولداره که بی‌دردسر یا کم‌دردسر از حساب اون خرج می کنه اصولاً توفیق کمتری هم در رشد و نوآوری داره! در این مورد متاسفانه در ایران مثال و مصداق کم نداریم! اصلاً شاید یکی از دلایل این که همیشه گفته می‍شه مدیریت دولتی کارآمد نیست و باید صنایع و کسب و کارها به بخش‌های خصوصی برگرده، همین باشه.

با همین سابقه کار چندساله‌ که دارم هم، به وضوح تفاوت مدیریت در شرکت‌هایی که با سرمایه محدود و شخصی شروع شدند را با  شرکت‌هایی که به نوعی به منابع زیادی دسترسی دارند (دولتی و نیمه دولتی) می‌بینم. شاید حتی بشه صراحتاً این‌گونه نتیجه‌گیری کرد که مدیریت علمی و عقلایی در شرکت‌هایی که با سرمایه محدود و شخصی آغاز به کار می‌کنند بیشتره! بدیهی است که نگاهِ مدیریت در شرکت‌های شخصی با توجه به محدودیت منابع تنها معطوف به کارایی و سودآوری شرکته و مجبوره که اینطور باشه چون حیات و بقا شرکت در گرو سودآوریشه! اما در شرکت‌هایی که دغدغه نقدینگی و منابع وجود نداره و به نوعی بقا آنها تضمین شده‌است این فرصت وجود داره که تصمیمات اهداف دیگه‌‌ای رو هم دنبال ‌کنند که گاهی این اهداف شخصی و یا حتی در تضاد با سودآوری کل مجموعه هستند.

یکی از بزرگترین مشکلاتی که گریبان‌گیر اکثر شرکت‌های دولتی وخصولتی ایران هست، دقیقاَ همینه. این موضوع در صنایعی به اوج خودش می‌رسه که به واسطه انحصاری بودن و یا حاشیه امنی که به موجب سودآور بودن زیاد آن صنعت برای مدیریت وجود داره، نتیجه تصمیمات اشتباه مدیران به وضوح آشکار نمی‌شه تا زمانی که دیگه کار از کار گذشته باشه! (منظور اینه که در صنعتی که به هرحال سودآور است، کسی متوجه نمی‌شه که این سودآوری که مثلاً الان 30 درصده، ممکن بود با مدیریت صحیح 35 یا 40 درصد باشه! همیشه وقتی صدای انتقادها بلند می‌شه که کار به زیان رسیده باشه. تازه باز هم در این مواقع انقدر مشکلات ساختاری و محیطی و کلان اقتصادی وجود دارند که مدیریت می‌تونه با بزرگ جلوه دادن اونها نقش و تاثیر خودش و تصمیماتش را کمرنگ کند یا حتی با طور کل به فراموشی بسپارد.)

شاید عجیب به نظر برسه اما نفرینِ منابع (Resource curse) اسم یک تئوری اقتصادی است که با نام The paradox of plenty هم شناخته می‌شه. 

در دروس دانشگاهی می‌خواندیم که علم اقتصاد به خاطر کمیابی منابع یه وجود آمده و اینطور برداشت می‌‌شد که موضوع اصلی اقتصاد تامین منابع است در نتیجه در جایی که با مقدار زیادی منابع مواجه باشیم احتمالاً مشکل چندانی در اقتصاد نخواهیم داشت! درحالی که در دنیا، کشورهای بسیاری هستند که با وجود اینکه از منابع  طبیعی غنی هستند، رشد کافی اقتصادی و رفاه عمومی متناسبی را تجربه نمی‌کنند. حتی به طور قابل محسوسی سطح دموکراسی در جوامع آنها نیز کمتر از سایر کشورهاست. به این تناقض «نفرینِ منابع» گفته می‌شود. تحقیقات علمی زیادی در این حوزه انجام شده و در اکثر کشورهای مورد بررسی مشخص شده که رابطه رشد اقتصادی و صادرات منابع طبیعی همبستگی منفی دارند! البته که منابع طبیعی ذاتاً نمی‌توانند نفرین محسوب شوند و سوء مدیریت باعث بروز آثار مخرب آنها می‌شود. به عنوان مثال کشور نروژ یکی از کشورهایی است که با مدیریت صحیح منابع طبیعی، رشد افتصادی خوب و رفاه بالایی را هم تجربه می‌کند اما تعداد کشورهایی که هنوز موفق به مقابله با نفرین منابع نشده‌اند، همچنان بیشتر است.

جالب اینجاست که مشکلات این کشورها در زمان افزایش درآمدهای ناشی از فروش منابع طبیعی افزایش پیدا می‌کنه! و حتی تصمیماتی که در زمان کاهش درآمدهای نفتی گرفته می‌شود منطقی‌تر و عقلایی‌تره! با این اوصاف عجیب نیست اگر برای بهبود اوضاع ایران در بلند مدت آرزو کنیم اگر مدیریت بهبود نمی‌یابد، حداقل درآمدهای نفتی کاهش پیدا کند، بلکه چاره‌ای به جز تصمیم‌گیری عقلایی وجود نداشته باشد...


پی‌نوشت 1: با همین عنوان کتاب خوبی از تری کارل نوشته شده که لینک خریدش در آمازون رو اینجا گذاشتم. در این کتاب بررسی می‌کنه که علت توسعه نیافتگی کشورهای صادر کننده نفت چیست؟


پی‌نوشت 2: احتمالاً این روزها زیاد در مورد رشد اقتصادی مثبت ایران در سال گذشته شنیده‌ایم و می‌دانیم که عمدتاً ناشی از افزایش فروش منابع طبیعی بوده است. ممکن است اینگونه برداشت کنیم که فروش منابع طبیعی به هرحال موجب رشد افتصادی می‌شوند. لازم است به این نکته توجه کنیم که اگر در سالهای آتی سهم فروش و قیمت فروش ثابت بماند، دیگر شاهد این رشد اقتصادی نخواهیم بود. علاوه بر این منابع جذب شده از طریق صادرات منابع طبیعی، به خودی خود به رشد اقتصادی سایر بخش‌های اقتصاد منجر نخواهد شد. حتی ممکن است در صورتی که پول دریافتی از فروش نفت تنها در ارائه خدمات رفاهی، درمانی و یا صنایع وابسته به نفت مصرف شود، سایر صنایع قدرت رقابت خودشون رو در مقابل صنعت نفت و پتروشیمی از دست بدهند و در نتیجه روز به روز تضعیف شوند.