پیاده‌روی روزانه من

ثبت افکاری که عموماً در پیاده‌روی‌های روزانه، در تلاش برای درک خودم و محیط اطراف به ذهنم می‌رسند.

پیاده‌روی روزانه من

ثبت افکاری که عموماً در پیاده‌روی‌های روزانه، در تلاش برای درک خودم و محیط اطراف به ذهنم می‌رسند.

پیاده‌روی روزانه من

دنیا فرصت کوتاهی است برای کشف کردن...

آخرین نظرات

بعد از زلزله­ ی بم یکی از امدادگران داوطلبی که می‌شناختم تعریف می‌‌کرد که یکی از چالش‌هایی که در امدادرسانی داشتن هجوم مردم از روستاها و شهرای اطراف بوده که برای دزدی از آواره­‌های بم حتی با پای پیاده به بم هجوم می­‌آوردن ...

بعد از ماجرای اسیدپاشی می­‌شنیدیم که هستن پسران بسیار بانمکی که برای ترسوندن دخترها شوخی مسخره ریختن آب جوش رو را انداختن...

حالا هم بعد از فاجعه پلاسکو هجوم برای گرفتن عکس سلفی ...

واقعاٌ به مسئولینی که، جایی که باید، نتونستن جمعیت رو متفرق کنن، درحالی که بارها دیده بودیم در این کار تبحر فراوان دارن! یا به شهرداری یا هر ارگان دیگه­ ای که مسئولیت و توانایی پیشگیری از این جور اتفاقات رو داشته اما نکرده یا حتی متخصصینی که بعد از آتش گرفتن یک ساختمون با این قدمت و بدنه فلزی که به گاز شهری هم وصل نیست و گفته می­شه پر از انبارهای گازوئیل و کپسول­های گاز بوده، احتمال ریزش رو انقدر که باید جدی نگرفته، کار ندارم. تخصصی هم در این زمینه‌ها ندارم و اظهار نظر نمی‌کنم اما در کنار اندوه این فاجعه بزرگ و غم ازدست دادن آتش‌نشانای فداکار، اندوه حجم حماقت عده ‌ای از مردم هم هضم کردنی نیس ...

نمی‌­خوام سهم مردم در این حادثه رو بزرگنمایی کنم، اما توی هر حادثه­‌ای مهمه که سهم خودمون رو تشخیص بدیم. کاش برای کم کردن کمی از اندوهمون، کمپین "راه رو باز کن" رو چند روزدیگه فراموش نکنیم و انقدر ازش حمایت کنیم تا این فرهنگ کم کم جا بیفته ... کاش دیگه صحنه­‌ی گیر افتادن ماشین آتش‌نشانی و آمبولانس تو ترافیک یا اینجور سلفی گرفتن‌ها و بی ­تفاوتی مردم رو تو این شهر کمتر ببینیم ...

سلام

قراره از امروز اینجا خونه‌ی جدیدم باشه و هرازگاهی بنویسم. مدتیه در کشاکش تصمیم‌­گیری بین وبلاگ نوشتن یا ننوشتن قراردارم و در نهایت امروز تصمیم گرفتم فعلاً نوشتن رو انتخاب کنم هرچند به نظر می‌رسه وبلاگ‌نویسی از مد افتاده. :)

می‌دونیم حضور در دنیای مجازی یکی از الزامات دنیای امروزه. یادمه یه زمانی گفته می‌شد کسی که کار با کامپیوتر بلد نیست بی­‌سواده و احتمالاً اون روزی هم که گفته بشه کسی که در دنیای مجازی نیست، اصلاً در این دنیا نیست، نزدیکه!  علاوه بر این، جنس حضور در وبلاگ برای من بسیار دلچسبتره تا جنس حضور در سایر شبکه­‌های اجتماعی مثل اینستاگرام و ... در نتیجه اینجا هم حضور خواهم داشت.

فعلاً به وبلاگ­ نویسی به چشم یک تمرین برای بهبود مهارت نوشتن و یک حافظه خارجی برای ثبت ادراکم از دنیای اطراف، نگاه می­‌کنم. در واقع فعلاً فقط برای خودم می‌نویسم اما شاید روزی که فکر کردم خواندنش به درد شخص دیگری هم می‌خورد، برای دیده شدن و خوانده شدن هم، اقداماتی انجام بدم.

 اما در مورد اینکه چی قراره بنویسم؟ یادمه از زمان بچگی هم تو دفتر خاطرات به جای ثبت خود واقعه و خاطره، افکارم رو در مورد اون چیزی که اتفاق افتاده می‌نوشتم، اینجا هم قراره فعلاً نوشته‌هایی از این جنس باشه : دنیا، جوری که من می‌بینمش و درکش می‌کنم ...


پی‌نوشت: با توجه به اینکه قبلاً چند مطلب در یکی دیگر از پلتفرم‌های وبلاگ نوشته‌‌ام و گویا فعلاً امکان مهاجرتشون نیست، برخی رو اینجا دویاره می‌ذارم و بعد از این فقط اینجا می‌نویسم.