تخیل کردن، نوعی از شجاعت است.- بیل کندی
گاهی انقدر در زندگی روزمره و رسیدن به استاندارهایی که هنجارهای جامعه برامون ترسیم کرده غرق میشیم که یادمون میره زندگی میتونه چه قدر متفاوت، هیجان انگیز و منحصر به فرد باشه. شاید برای یادآوری اینها بهتره لحظاتی از روز یا هفته رو میون همهکارهای روتین و روزمرهای که انجام میدیم به تخیل کردن اختصاص بدیم!
اجازه بدیم ذهنمون فراتر از چارچوبهایی که بهش تحمیل شده حرکت کنه ...
راجع به به عجیبترین اتفاقی که میتونه تو زندگیمون بیفته تخیل کنیم.
اینکه چی بشه زندگیم به طور کل تغییر میکنه و در مسیر دیگهای قرار می گیره؟ مثلاً اگر لاتاری برنده شم یا برای مدتی به یک شهر کوچک یا روستای دور افتاده برم و معلمی کنم چه اتفاقاتی انتظارم رو می کشن؟
اگر با یک کوله مسافرت کنم به گوشه گوشههای ایران چی؟ یا مدتی پشت یه ون زندگی کنم...
یا حتا فراتر از اینها، اگر یک روز با موجودات فرازمینی مواجه بشیم؟ اگر اکسیر جاودانگی کشف بشه و آدما برای همیشه تو این سیاره موندگار بشن؟
یا هزاران سناریو عجیب یا حتی غیرممکن دیگه ...
علاوه بر لذتی که تخیل کردن داره، به نظرم اینجوری مرزهای ذهنیمون رو بهتر میشناسیم و شاید هم توسعهشون بدیم.