حدس میزنم که همسن و سالهای من، کمابیش تجربهی مشاهبهی در مورد زنگ انشاء داشته باشند.
در آموزش و پرورش ما اکثر اوقات زنگ انشاء شبیه یک زنگ تفریح و فرصتی برای تقویت سایر دروس خیلی مهم (!) مثل ریاضی و فیزیک بود. در این حالت که تکلیف مشخصه، احتمالاً این زنگ به طور کل از برنامه کلاسی حذف میشد و به کلاس حل نمرین سایر دروس تبدیل میشد (گاهی همچین اتفاقی برای زنگ ورزش هم می افتاد!). در صورتی که کمی خوش شانس تر بوده باشیم و یک معلم خوش ذوق و استعداد که شیفتهی ادبیات فارسی است، نصیبمون شده بود، اوضاع کمی فرق می کرد.
اغلب موضوعات انشاءی کلیشهای که الان به نوستالژی دوران مدرسهی ما تبدیل شدهاند مثل «تابستان خود را چگونه گذراندهاید؟» «میخواهم چه کاره شوم؟» «علم بهتر است یا ثروت؟» موضوع اکثر انشاءها بود.
معیار نمرهدهی به انشاء دانش آموزان هم، معمولاً شاعرانه بودن! استفاده زیاد از صنایع ادبی مثل تمثیل و استعاره و .. و سلیقه شخصی یک معلم عاشق متون کهن ادبیات فارسی بود. گاهی هم بدون هیچ گونه معیاری انتظار می رفت که نمره انشاء خوبی به همه دانش آموزا داده بشه تا در معدل به سایر دروس کمک کنه!
مطمئن نیستم هدف این درس در برنامه آموزشی دانش آموزان چی تعریف شده بود اما من به شخصه برداشتی که از این درس داشتم،اینا بود:
- این درس فقط به درد کسانی می خوره که قصد دارند نویسنده و شاعر بشوند
- هرچه قدر عجیب و غریبتر، غیرواقعیتر، پر از اشارههای غیرمستقیم و استعاری بنویسیم بهتر. اساساً سادهنویسی به جای یک مزیت، به عنوان یک ضعف در نظرم شکل گرفت.
- نوشتن هیچ چارچوب و قواعد مشخصی نداره! کافیه یک موضوع رو انتخاب کنی، یک کاغذ بذاری جلوت و هرچه میخواهد دل تنگت بگی!
در حالیکه در اولین جلسات هم از یک کلاس Writing به زبان انگلیسی، معمولاً برداشتهای زیر در ذهن شکل میگیره:
- انگلیسی نوشتن مثل فارسی نوشتن نیست که هرچی و هرجور دلت خواست بنویسی! انگلیسی نوشتن ساختار داره! خواننده انگلیسی وسط جملهها و کلمات تو دنبال کشف منظور تو نمیگرده و تو وظیفه داری بدون اتلاف وقتش حرفت رو خیلی ساده و سریع بهش بگی!
- لازمه حتماً یک پاراگراف مقدمه و یک پاراگراف نتیجهگیری و در بینشون چندین پاراگراف برای متن اصلی داشته باشی!
- لازمه حتماً در پاراگراف اول توضیح بدهی که میخوای راجع به چی حرف بزنی، نظر کلیت راجع به اون موضوع چیه و حتی بگی چه دلایلی برای دفاع از اون داری؟
- در جمله اول هر پاراگراف باید مشخص کنی کل این پاراگراف در چه زمینهای صحبت میکنه!
- و در پاراگراف آخر هم بعد از نتیجهگیری اگر توصیه و پیشنهادی داری می تونی اعلام کنی!
می دونم که این ساختارمند بودن نوشتههای انگلیسی و درمقابل اون پیچیده و غیر مستقیم بودن نوشتههای فارسی ریشههای عمیقتری در فرهنگ و ظرفیتهای هریک از زبانها داره و در واقع ظرفیتهای کنایی و استعاری زبان فارسی اگر درست استفاده بشه، بسیار اثربخش و زیبا خواهد بود، اما امروزه که به اهمیت مهارتهای نوشتاری پی بردهام و بهشون نیاز دارم، میبینم که این مهارت به عنوان یکی از ابزارهای مهم در برقراری ارتباط، ابراز نظرات و حتی فکر کردن، چه قدر برای هرکسی میتونه مفید و حتی ضروری باشه. کارمندی که لازمه گزارش کار روزانهش رو به مدیر تحویل بده، مدیری که باید یک گزارش توجیهی برای یک پروژه یا طرح بنویسه، مدیر پروژهای که باید خلاصه اقدامات انجام شده رو برای دریافت هزینههای پروژه ارائه کنه و امروزه حتی دوستی که برای توضیح موضوعی به دوستش از ابزارهای نوشتاری در شبکههای مجازی استفاده می کنه و هزاران مثال دیگه که نشون میده مهارتهای نوشتاری فقط مختص شاعران و نویسندهها نیست!
با این توضیحات فکر میکنم بهتر بود در زنگ انشاء دوران مدرسه مهارتهای نوشتاری دانش آموزان تقویت میشد، روشهای خلاصهنویسی و تکنیکهای گزارشنویسی تمرین میشد و به طور کلی هدف این درس آموزش نوشتن ساختارمند، منسجم، شفاف و علمی بود، به جای نوشتن شاعرانه!
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.